درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
دلتنگی
دلتنگی
جمعه 20 دی 1392برچسب:, :: 10:9 :: نويسنده : محدثه
میاد ی روزی که دلت تنگ میشه باز برای من تو روز خوش نمیبینی در میاری اشکای من هر روز ازت دل میکنم دوباره عاشقت میشم نفرین نمیکنم ولی نمیدونی چی میکشم نه میتونم باهات باشم نه میتونم ولت کنم دلم میگه اون روز میاد ک تو رو مهربون کنم اما همش خیاله که دوباره مهربون بشی خلاصه که ترسم اینه دنبال این و اون باشی
جمعه 20 دی 1392برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده : محدثه
این خط ___ و این نشان * که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد برای نگاه کردنم بوسیدنم خندیدنم برای تمام لحظه هایی که کنارم داشتی روزی که نیستم دلت برای همه ی این ها تنگ خواهد شد شک نکن جمعه 20 دی 1392برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : محدثه
امید های کوتاهاز من فاصله بگیر هربار که به من نزدیک میشوی باور میکنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت از من فاصله بگیر! خسته ام از امید های کوتاه.... جمعه 20 دی 1392برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : محدثه
داستان من
اگر روزی داستان مرا نقل کردی بگو: بی کس بوداما کسی را بی کس نکرد تنها بود کسی را تنها نذاشت دل شکسته بود اما دل کسی را نشکست کوه غم بود ولی کسی را غمگین نکرد و شاید بد بود ولی بد کسی را نخواست... جمعه 20 دی 1392برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : محدثه
گفتمش بی تو دلم میمیرد!
گفت با خاطره ها خلوت کن گفتمش خنده به لب میمیرد! گفت با خون جگر عادت کن. گفتمش با که دلم خوش گردد؟ گفت غم را به دلت دعوت کن. گفتمش راز دلم راچه کنم؟ پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, :: 16:31 :: نويسنده : محدثه
توشبهام بعد تو قطعا نه ماهی هست نه مهتابی همش به فکراینم تو تو آغوش کی میخوابی ازبس چشمای تو چرخید من از چشم تو افتادم مقصر من بودم آره زیاد بال وپرت دادم! پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, :: 15:59 :: نويسنده : محدثه
یک روزی هست که خدا چرتکه دستش میگیرد و حساب کتاب می کند و آن روز تو باید تاوان آنچه بامن کردی را بدهی فقط نمیدانم تاوان دادن آن موقع تو به چه درد من میخورد؟؟؟ پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : محدثه
آهای آقا پسری که به دوس دخترت میگی تا آخرش باهاتم... مردونه بگو!
آخرش موقع بستن کمربندته؟؟؟؟؟ خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که
در خودش وجود دارد تلخی روزگار اینه که دلم گرفته..... از اینایی که دورم هستن و همه منتظر زمین خوردنم هستن
خداجونم منو شرمنده نکن نمیخوام " لش " باشمو با " همه " باشم!
ترجیح میدم " مغرور " باشمو با " یه نفر " باشم ﮔﺮﮔﯽ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ... ﻧﻤﯿﺪﺍﻧَﻢ ﮐﺪﺍﻡ ﮐَﻠﺎﻍ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺍﻧﺪ گاهي يک دوست باتو کاري ميکند که دلت بدجور براي دشمنت تنگ ميشود دیگر همه نقطه ضعفم را فهمیدند از من که چیزی میخواهند ، جان تو را قسم میخورند پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : محدثه
پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : محدثه
دوستای گلم جواب این سوالو بدید... اونایی هم که دوس دارن میتونن بیشتر توضیح بدن... منتظر نظرات قشنگتون هستم.... |
|||
![]() |